هدف:بیعدالتی اجتماعی دارای ابعاد مختلفی از جمله نابرابری در سلامت است. این تحقیق بر تأثیر پایدار تجارب دوران کودکی بر رفاه ذهنی و جسمی بزرگسالان، بهویژه بر افرادی که وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایینتری دارند، تأکید میکند. افرادی که وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایینتری دارند، میزان مرگومیر بیشتر و امید به زندگی کوتاهتری دارند. طیف وسیعی از بیثباتی اجتماعی، فقر، محرومیت و نابرابری در کشورها در نتیجه فردگرایی و الگوهای منفعتطلبانه در روابط اجتماعی ایجاد شده است. پیامدهای سلامتی: این اثرات اجتماعی گسترده با تداخل در فرآیندهای بیولوژیکی متعدد، اثرات مضری بر اندامها و سیستمهای اساسی داشته است. تحقیقات متعدد ما همبستگی قوی بین استرسهای اجتماعی-فیزیولوژیکی و افزایش شیوع بیماری و آسیب سلامتی در گروههای مختلف را نشان داده است. استرس و ایمنی: تحقیقات ما یک تعامل پیچیده بین استرس اجتماعی-فیزیولوژیکی و پاسخ ایمنی را روشن میکند. مطالعات حیوانی افزایش استرس را با فعالیت سلولهای ایمنی و تولید سیتوکین و رفتارهای مؤثر مرتبط میکند. تاثیر استرس مزمن: استرس مزمن باعث تحریک محور هیپوتالاموس–هیپوفیز-آدرنال میشود و بر عوامل ایمنی ذاتی مانند مونوسیتها، ماکروفاژها و سیتوکینهای پیشالتهابی تأثیر میگذارد. هورمونهای استرس مانند گلوکوکورتیکوئیدها و کاتکولآمینها نقش اساسی دارند. برهمزدن تعادل: استرس مزمن جمعیت سلولهای ایمنی و تعادل سیتوکینها را تغییر شکل میدهد، ایمنی اکتسابی را مختل میکند و تعامل استرس و ایمنی را تقویت میکند. نتیجهگیری: پژوهش ما بر تأثیر عمیق نابرابریهای اجتماعی بر سلامت فردی و اجتماعی تأکید میکند، که پاسخهای ایمنی بهطور پیچیده در آن نقش دارد. این امر مستلزم مداخلات جامعی است که هم سلامت فیزیکی و هم ساختارهای اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد.