هدف: دمانس عروقی (VD) دومین عامل اختلال شناختی در جهان است که منجر به کاهش پیشرونده توانایی تفکر و یادآوری در بیمار میگردد. مطالعات نشان دادهاند آنزیم G9a/GLP با افزایش دیمتیلاسیون لیزین9 در هیستون3 (H3K9me2) نقش کلیدی در VD ایفا میکند. مواد و روشها: در این مطالعه اثر مهارکننده G9a/GLP (BIX01294) بر VD با استفاده از مدل انسداد دائمی شریانهای کاروتید مشترک مورد بررسی قرار گرفت. BIX01294 (22.5μm) بهصورت داخلصفاقی سه بار در هفته و بهمدت یک ماه تجویز شد. تستهای رفتاری، تست آبی ایوانس و محتوای آب مغزی تعیین شده و سطح فاکتورهای نوروتروفیک، پلاستیسیته نورونی و آپوپتوز با استفاده از تکنیک وسترنبلات در ناحیه پریفرونتال مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: تزریق BIX01294 شاخص تشخیص شیء جدید و زمان سپری شده در بازوی بسته در ماز بهعلاوه مرتفع را در گروه درمان نسبت به گروه VD بهبود بخشید (بهترتیب P<0.001 و P<0.05). استفاده از BIX01294 باعث افزایش مقاومت سد خونی مغزی (P<0.05) و متعاقباً کاهش محتوای آب مغزی در مقایسه با گروه VD شد (P <0.05 برای هر دو). همچنین میزان بیان پروتئینcfos ، فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و p-CREB در گروه درمان نسبت به گروه VD به شکل معنیداری افزایش یافت (بهترتیب P<0.05، P<0.01 و P<0.05). از سوی دیگر، نسبت Bax/Bcl2 بهطور قابلتوجهی در گروه درمان نسبت به گروه VD کاهش یافت (P <0.0001). نهایتاً میزان دیمتیلاسیون H3K9 در گروه VD افزایش یافت، در حالیکه تزریق BIX01294 سطح آن را در گروه درمان بهطور قابلتوجهی به حد نرمال کاهش داد (P<0.01). نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد سرکوب کمپلکس آنزیمی G9a/GLP توسط BIX01294 از طریق کاهش اِدِم مغزی و سطح آپوپتوز از آسیب نورونی متعاقب ایسکمی مغزی جلوگیری کرده و میتواند یک هدف جدید برای کنترل VD باشد.